سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره
منوی اصلی
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
تدبیر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
امکانات دیگر
آمار و اطلاعات

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 5
کل بازدید : 372358
تعداد کل یاد داشت ها : 186
آخرین بازدید : 103/1/28    ساعت : 11:12 ع

مگر چند ستاره ی دیگر از منظومه ی عاشورا مانده است؟

مگر تا تنهایی آفتاب چند نیزه و شمشیر فاصله است؟

     سید و مولای من،اجازه ی نبرد و شهادتم می دهی؟                   

محمد به التماس کنار امام ایستاده است.چشم امام به سیاحت قامت فرزند خواهر برمی خیزد

درنگی کوتاه و سکوتی سنگین و سرانجام آغوش وداع امام و اشکی که صورت محمد را می نوازد

گواه رخصت امام است.محمد به شتاب تیر رها شده از کمان به میدان می شتابد.زیبایی و رسایی قامت

با شجاعت و فصاحت او اعجاب و اضطراب در دشمن می آفریند.صدای رسای او تا تادوردست سپاه

دشمن طنین می افکند.

رجز محمد ترجمان بصیرت و درک و دشمن شناسی او بود.

پسر عقیله ی بنی هاشم تنها شمشیر نمی زد،که نقاب از چهره ها پس می زد تا فریب و فتنه و

دروغ را عریان و رسوا کند.دین شناس هجده ساله ی عاشورا با رجز خویش تیغ روشنگری می چرخاند

و باشمشیر بر آن ژرفای تاریک ،سرها و قلب ها را به مرگ مهمان می کرد.

محمد در باران سنگ و نیزه و شمشیر بود.خونین و زخمی گاه رجز می خواند و گاه تکبیر می گفت و گاه

در عطش و زخم و درد موج مهاجم دشمن را پس می راند.

عامربن نهشل تمیمی نزدیک شد.محمد در جوشش رگ ها آخرین قطره ها را به پای عشق می ریخت.

نیزه ی عامر بر کمرگاهش نشست.....

                                فرو افتاد ...........

نیزه ها و سنگ ها باریدن گرفت...............

زخم بر زخم می شکفت و صدای محمد خاموش شد...................

                                                                       یا اباعبدالله الحسین

در این شب ها اگر دلتون از زمین گرفت و آسمونی شدیدلطفا برای دل من هم دعا کنید.......







مطلب بعدی : پست ثابت       




+ باسلام و عرض تسلیت ایام شهادت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفایشان ...تغییر نام کاربری بنده از "مدیونم به شهدا"به "اندیشه ی شهدا"...یاعلی ..التماس دعا



+ "مرگ گردنگیر فرزندان آدم است؛ همچون گردنبند بر گردن دختر جوان." این سخنانی بود از امام حسین علیه السلام که "جهاد عماد مغنیه" آن ها را در سالگرد شهادت پدرش حاج عماد مغنیه بیان کرد.



+ * ای شهیـــد * بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست .. آه ، بیتاب شدن عادت کم حوصله هاست .. مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب دردلم هستی و بین من و تو فاصله هاست ... آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد بال؛ وقتی قفس پرزدن چلچله هاست... بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست ... باز می پُرسمت از مسئله ی دوری و عشق و سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست....



+ آقا سید راه گم کرده ام ؛ مرا یارا و توانی نیست برای بال گشودن تا افقی بی نهایت ، رو به سوی معبود مهربان ... ای بزرگ شده دستانم نیازمند ترحمی از جنس نور تو شده ... به زلالی ات سوگند؛ شستشو ده ناخالصی هایم را ... مرا صعود ده به بینهایت ها... آقا سید دعامون کن ... سالروز شهادتت مبارک ... *شهید سیدمحمود موسوی متولد1360از شهدای یگان صابرین* *اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم*



+ محمد جان ... آسمان میخواهــــــــــــم .. چندیست نامهربانانه کدر شده ام ... مرا به ابدیت رهنمون شو ای بزرگ شده ... * بگذار اوج بگیرم...* سالروز شهادتت مبارک .. *شهید محمد منتظرقائم(ایمان غلام نژاد) متولد1363از شهدای یگان صابرین...تاریخ شهادت1390/06/13* التماس دعا



+ پــرواز ،بدون بال و پر میخواهـــم ... یک گوشه ی چشم ، یک نظر می خواهــم... ایکـــاش بـــــرای تو بمیـــــــرم بی بی "سلام الله علیها" * من یکـــ بدن بدون سر میخواهــــــــم ....*



+ جوانی طعنه زد بر سرفه هایش... " برادر،ترک کن سیگار خود را ". او با خود زیر لب،آرام می گفت: " توتون باگاز خردل فرق دارد." *سلامتی جانبازان شیمیائی صلوات* *اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم*



+ *فاصله ها را بردار ...* یارای ماندنم نیست ... *دلم معجزه میخواهد ای شهید...* یاری ام ده ... شهادتت مبارک ... من را نیز دعاکن ای آسمانی افلاکی ... *شهید صمد امیدپور،متولد 1364از شهدای یگان صابرین،تاریخ شهادت1390/06/13)*



+ *زمینگیر شده ام ای شهیــــــــد ...* دستی بیاور به سویم نیز و ما را از این فساد و تباهی نجاتی ده ... *شهید علی بریهی متولد 1364 روستای میثم تمار ،از شهدای یگان صابرین*



+ *می شود کمی هم مرا دعاکنی ای شهید ....* آسمانی شدنت مبارک محمد جان ( 13 شهریورماه سالروز شهادت شهدای یگان صابرین گرامیباد). *شهید محمد محرابی پناه متولد 1364*