سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره
منوی اصلی
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
تدبیر در قرآن
آیه قرآن
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
امکانات دیگر
آمار و اطلاعات

بازدید امروز : 22
بازدید دیروز : 36
کل بازدید : 372563
تعداد کل یاد داشت ها : 186
آخرین بازدید : 103/2/6    ساعت : 11:49 ص

شهید سیدحمیدمیرافضلی

سید حمید برای شهادت برنامه ریزی می کرد .در همه ی عملیات ها

میتوانستی او را ببینی .هر طور بود خودش را به عملیات می رساند.


یکبار توی کرخه باهم نشسته بودیم و او داشت حرف می زد که دیدم

منقلب شد.


گفت: من هیچ آرزوئی ندارم ...

فقط دلم می خواهد یک گلوله مستقیم بیاید بخورد به قلبم و شهید شوم .


اینطوری از شرّ گناهانم راحت و شهید می شوم.


بعد به من گفت :              ادامه مطلب...





      

شهید ابراهیم هادی

به همراه چند نفر از دوستان نشسته بودیم در مورد ابراهیم صحبت میکردیم .
یکی از دوستان که ابراهیم را نمی شناخت تصویرش را از من گرفت و با تعجب نگاه میکرد .
بعد گفت :شما مطمئنید اسم ایشون ابراهیمه؟!


با تعجب گفتم :خب بله ،چطور مگه ؟!
گفت :من قبلا تو بازار سلطانی مغازه داشتم .این آقا ابراهیم دو روز در هفته سر بازار می ایستاد،

یه کوله ی باربری هم می انداخت روی دوشش و بار می برد،یه روز بهش گفتم :اسم شما چیه؟
گفت: من رو یدالله صدا کنید.


چند وقت بعد یکی از دوستانم آمده بود بازار،تا ایشون رو دید ،باتعجب گفت :این آقا رو میشناسی؟
گفتم : نه چطور مگه ؟
گفت :ایشون قهرمان والیبال و کُشتیه! آدم خیلی باتقوائیه !برای شکستن نفسش،

این کارها رو میکنه!


این رو هم برات بگم که آدم خیلی بزرگیه!
بعد از اون ماجرا دیگه ایشون رو ندیدم.
صحبت های آن آقا خیلی من رو به فکر فرو برد .
این ماجرا خیلی برای من عجیب بود!اینطور مبارزه کردن با نفس اصلا باعقل جور در نمیاد..

پی نوشت1)
ما کجائیم و شهیدان در کجا؟؟!!


پی نوشت 2)
محور همه ی فعالیتهای ابراهیم نماز بود.او در سخت ترین شرایط ،

نمازش را اول وقت میخواند .بیشتر هم به جماعت و در مسجد،

دیگران را هم به نماز جماعت دعوت میکرد...


خدایا ظرف معنوی که به شهدا دادی رو از من نیز دریغ نفرما...







      

 

شهید ابراهیم هادی

ابراهیم در یکی از مغازه های بازار مشغول کار بود .یک روز ابراهیم را

در وضعیتی دیدم که خیلی تعجب کردم ؛ دو کارتن بزرگ اجناس روی

دوشش بود .

جلوی یک مغازه کارتن ها را روی زمین گذاشت .

وقتی کار تحویل تمام شد ،جلو رفتم و سلام کردم .


بعد گفتم : آقا ابرام ،برای شما زشته ؛ این کار باربرهاست نه کار شما !


نگاهی به من کرد و گفت :کار که عیب نیست ،بیکاری عیبه!


این کاری که من انجام میدم برای خودم خوبه!


مطمئن میشم هیچی نیستم ،جلوی غرورم رو میگیره.

 
گفتم :اگه کسی شمارو اینطور ببینه خوب نیست ، تو ورزشکاری و ....

خیلی ها می شناسَنت .


ابراهیم خندید و گفت : ای بابا ،همیشه کاری کن که اگه خدا

تو رو دید ،خوشش بیاد ؛ نه مردم !


                                                                 به یاری خدا ادامه دارد ...


پی نوشت 1:

ابراهیم ؛ دعاکن ما هم مثل تو خالص بشیم ...برای خدا ، نه برای خلق خدا..

پی نوشت 2:

این روزها ، حال و هوای شهرمون رنگ و بوی آسمونی شهدا رو گرفته ...

رنگ و بوی معنویت و خدا...

 الهی شکر

شهدای غواص ،پوشش ها و آرایش های نسل جوان ما با نسل شما تفاوت

کرده ، الحمدلله که اعتقاداتمون محکم و پابرجاست هنوز ...

خودتون دعاکنید تو مسیرتون بمونیم تا برسیم به شما...

 

 







      

شهید سیدحمیدمیرافضلی

و حال سخنی با پدر ،مادر ،برادران و خواهر گرامی ام !


دیگر فکر نکنم لزومی باشد به توضیح بیشتر درباره ی روشی که به آن عمل

کرده ام بپردازم.


گرچه من قابلیت نداشتم ،ولی راهیست مشخص و وظیفه ای است معلوم

و رضا و رغبت شما هم مشوّق و چراغ راهی بود بر این امر الهی و ان شاءالله

مورد قبول حضرت حق واقع می شود به برکت دعاهای امام .

توصیه ی من به شما در این  گونه مصائب و مسائل مشابه این است که

صبر و استقامت و دفاع همه جانبه از کیان اسلام و انقلاب
بر مبنای معیارها و میزانهای الهی را در سرلوحه ی زندگی خود قرار دهید

و الحمدلله تاکنون داده اید و من مفتخرم به اینگونه زیستن شما


و اما مادرم


به جد بزرگوارم و یگانگی خدا ( قسم ) اگر خدا این اجازه را داده بود

و شرک نبود تو را سجده می کردم .


آفرین و درود جدّه ات فاطمه علیه السلام بر تو و استقامت تو و بینش عالی

تو از کتاب خدا و دین محمد صلی الله علیه و آله و پیروی خالصانه از خمینی

روح الله. زیرا امتحانی در خور ستایش از خود نشان دادی .مخصوص در رابطه

با شهادت برادرم رضا ،در آن هنگامه ی ترس و وحشت و دنیائی از ابهامات ؛

که رفتار زینب گونه چیزی جز این نیست.


و باز هم مادر ،صبر ؛ و لربک فاصبر و لربک فاصبر...


و خداوند رحمان در همین رابطه می فرماید: و لنبلونکم بشیء من الخوف

و الجوع و نقص من الثمرات و بشر الصابرین...


الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات

من ربهم و رحمه و اولئک هم المهتدون


دیگر خواهشم از شما این است که اگر جنازه ام به رفسنجان رسید ،نزدیک

قبر برادرم ،رضا دفنم کنید و اگر امکان شرعی هست ،بدون غسل و کفن .


خواسته ی دیگرم این است که مراسم دفنم حتی الامکان به دور از جنجال باشد

که غریبانه به دل خاک سپرده شوم؛ زیرا از روح برادرانی که حسین گونه و

مظلوم وار جنگیدند و غریبانه شهید شدند و مراسم بعضی از آنها را در اینجا

انجام داده ایم ،خجالت می کشم .این مسئله را می خواهم که عمقی بگیرید

و عمل کنید ان شاءالله.

در ضمن اگر امکان دسترسی به آقای هاشمیان بود ،ایشان بر جنازه ام نماز گذارد.


ضمنأ مخارج غسل و کفن و مجالسم را صرف امور جنگ کنید.


                                                                        والسلام من الله التوفیق


چنانچه جنازه ام به دست شما نرسید ،باز هم غم و اندوهی به خود راه ندهید؛

دوباره و چند باره چند سجده ی شکر به جا بیاورید؛ زیرا آرزوی قلبی ام در

این رابطه یک جا و باهم برآورده می شود.


به امید پیروزی حق بر باطل و اشاعه ی هرچه بیشتر فرهنگ غنی اسلامی

در جهان و امید طلب عفو به خاطر رنجشی که برای شما به وجود آوردم ،

باهمه ی شما عزیزان خداحافظی می کنم .


                                                    سیدغلامرضا میرافضلی


اما سخنی کوتاه و عاجزانه با همه ی دوستان و آشنایان و اقوام :


                                                               "حلالم کنید ..."







      

 

شهید سیدحمید میرافضلی

که حتی وحشت داریم از تصور آن و تکرار تجربه ی تلخ آن ها ...

و خدا ، روا ندارد به امت ما اینگونه زیستن را ...

پس ؛ شما ای مولای من ، یاریمان دهید بر ثبوت قدم در پیروی خالصانه

از نائب برحق خود.

و بدانید ای آقای من ، تا توجه و عشق و دوستی و عنایات شما حاکم

بر انگیزه و عمل و احوال ما باشد ،نه آمریکا میتواند غلطی بکند با راه اندازی

جنگ خارجی اش ،و نه شریح قاضی می تواند سستی ایجاد کند در ایمان و

یقین ما با فتوای شرعی اش.


اکنون روی سخنم با شماست ،ای امت بیدار و خصوصا ای جوانان و ای

پاک دلان ؛ تقویت کنید دوستی اهل بیت " علیه السلام " را در قلبتان و

مزّین کنید قلب خود را با نور قرآن و تفکر نمائید در آیات نجات بخشش و

مطالعه کنید این بزرگترین منبع فضائل اخلاقی و والاترین رحمت الهی را

تا تسخیرناپذیر شود جهان بینی و افکارتان از اندیشه ی غیر الله !


در رابطه با هر پدیده و جریان درونی و خارجی که قرار می گیریم ، قبل از

اینکه نظر و رأی خود را مطرح کنیم ببینیم که ملاک آن از دیدگاه خالق خود و

صاحب هستی که در قرآن و در کلام امام جلیل القدرمان این میزان ها به

وضوح بیان شده و می شوند ،کدامند؟

زیرا ؛

به آرمان کسانی که صادقانه جنگیدند و غریبانه شهید شدند ،بتوانیم

بیشتر و بهتر جامه ی عمل بپوشانیم که پیروی واقعی از خط امام ،چیزی

جز این روش نیست .


مطلب دیگر ؛ در رابطه با روحانیت متعهد است که یکی از ارکان اصلی

انقلابمان را شکل میدهد، یعنی هادیان خط اصلی فکری انقلاب که بنا بر

تجربه ی تاریخ ،از صالح ترین اقشار برای جهت دادن حرکتمان ( یعنی ) ،تعیین

خط مشی جامعه برای رسیدن به زندگی واقعی توحیدی محسوب می شوند.


به قول امام : علما و روحانیون ،امانت دار الهی هستند و قرآن ،این امانت بزرگ

الهی به دست آن ها سپرده شده است .


پس شما ای امت هوشیار مکتب سرخ تشیّع ،کاملا واقف هستید به این امر که

زمزمه ی جدائی روحانیت از انقلاب ،یا از منبع جهل سرچشمه می گیرد و یا

انگیزه های شوم شیطانی دارد که به هرحال به شکست انقلاب به صورت مستقیم

یا به انحراف آن منتهی می شود.

چنان که با نگرشی کوتاه به نهضت های گذشته ی خودمان می توان به این

خطر پی برد.


ضمنأ ناگفته نماند که این وظیفه و تکلیف ، دو طرفه است .

چنانچه روحانیون هم خودشان را از مردم جدا کنند ،باز نتیجه یکی است ..

زیرا امام در جائی می فرمایند: درد اینجاست اگر مردم از شما روحانیون ،

عملی که خلاف انتظار است مشاهده کنند ،از دین منحرف

می شوند و از روحانیت بر می گردند ،نه از فرد.

ای کاش از فرد برمیگشتند و به یک فرد بدبین می شدند .


پس ای متعهدین و مسلمین ؛

رمز پیروزی ما در وحدت کلمه و کلمه ی توحید است...


پی نوشت :

ذکر صلواتی هدیه به روح شهید آسمانی محراب و شهدای اسلام

به یاری خدا ادامه دارد...

طاعات و عزاداریها مقبول ....

ایام تسلیت..

التماس دعا :-(

 







      




+ باسلام و عرض تسلیت ایام شهادت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفایشان ...تغییر نام کاربری بنده از "مدیونم به شهدا"به "اندیشه ی شهدا"...یاعلی ..التماس دعا



+ "مرگ گردنگیر فرزندان آدم است؛ همچون گردنبند بر گردن دختر جوان." این سخنانی بود از امام حسین علیه السلام که "جهاد عماد مغنیه" آن ها را در سالگرد شهادت پدرش حاج عماد مغنیه بیان کرد.



+ * ای شهیـــد * بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست .. آه ، بیتاب شدن عادت کم حوصله هاست .. مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب دردلم هستی و بین من و تو فاصله هاست ... آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد بال؛ وقتی قفس پرزدن چلچله هاست... بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست ... باز می پُرسمت از مسئله ی دوری و عشق و سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست....



+ آقا سید راه گم کرده ام ؛ مرا یارا و توانی نیست برای بال گشودن تا افقی بی نهایت ، رو به سوی معبود مهربان ... ای بزرگ شده دستانم نیازمند ترحمی از جنس نور تو شده ... به زلالی ات سوگند؛ شستشو ده ناخالصی هایم را ... مرا صعود ده به بینهایت ها... آقا سید دعامون کن ... سالروز شهادتت مبارک ... *شهید سیدمحمود موسوی متولد1360از شهدای یگان صابرین* *اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم*



+ محمد جان ... آسمان میخواهــــــــــــم .. چندیست نامهربانانه کدر شده ام ... مرا به ابدیت رهنمون شو ای بزرگ شده ... * بگذار اوج بگیرم...* سالروز شهادتت مبارک .. *شهید محمد منتظرقائم(ایمان غلام نژاد) متولد1363از شهدای یگان صابرین...تاریخ شهادت1390/06/13* التماس دعا



+ پــرواز ،بدون بال و پر میخواهـــم ... یک گوشه ی چشم ، یک نظر می خواهــم... ایکـــاش بـــــرای تو بمیـــــــرم بی بی "سلام الله علیها" * من یکـــ بدن بدون سر میخواهــــــــم ....*



+ جوانی طعنه زد بر سرفه هایش... " برادر،ترک کن سیگار خود را ". او با خود زیر لب،آرام می گفت: " توتون باگاز خردل فرق دارد." *سلامتی جانبازان شیمیائی صلوات* *اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم*



+ *فاصله ها را بردار ...* یارای ماندنم نیست ... *دلم معجزه میخواهد ای شهید...* یاری ام ده ... شهادتت مبارک ... من را نیز دعاکن ای آسمانی افلاکی ... *شهید صمد امیدپور،متولد 1364از شهدای یگان صابرین،تاریخ شهادت1390/06/13)*



+ *زمینگیر شده ام ای شهیــــــــد ...* دستی بیاور به سویم نیز و ما را از این فساد و تباهی نجاتی ده ... *شهید علی بریهی متولد 1364 روستای میثم تمار ،از شهدای یگان صابرین*



+ *می شود کمی هم مرا دعاکنی ای شهید ....* آسمانی شدنت مبارک محمد جان ( 13 شهریورماه سالروز شهادت شهدای یگان صابرین گرامیباد). *شهید محمد محرابی پناه متولد 1364*