پيام
+
شهيدمحمد محرابي(از شهداي يگان ويژه ي صابرين،متولد 1364) در يکي از دانشگاه ها تحصيل مي کردند ولي اتفاقات دانشگاه موجب شد آنجا را ترک کنند.
آقا محمد اوضاع دانشگاه رو خراب مي ديد !
مي ديد بعضي از اساتيد لياقت استادي ندارند ، در زمينه دين شبهه هايي مطرح مي کنن ، حرفهاي ضد انقلابي مي زنند و...
در نتيجه به خيلي از آرزوهاش پشت پا زد و دانشگاه رو بوسيد و کنار گذاشت .
به چه قيمتي؟

*قاصدک و شاپرک*
92/6/23
هانا آويني
به قيمت دين خواهي ، به قيمت اجازه ندادن به ايجاد افکار منحرف و شبهه ناک.
هانا آويني
دوست شهيد بيان فرمودند : ... تقريبا سه هفته قبل از شهادت شهيد محرابي پناه ديدم وقتي خانمشون زنگ مي زنه جوابش رو نميده ، اس ام اس مي زنه نتيجه اي نداره ، تازه شش ماه بود که عقد کرده بودند .
تصور کردم کدورتي پيش اومده ، خيلي ناراحت شدم ، روم نشد بپرسم ، گفتم ان شاءالله حل ميشه .
چند روزي بود ، ايشون رفت مأموريت و شهيد شد .
هانا آويني
اولين چيزي که به ذهنم اومد گفتم چه بد شد محمد شهيد شد در حاليکه با خانمش کدورت داشت ، خيلي برام ناراحت کننده بود .
تقريبا يک ماه بعد از شهادت محمد آقا با يکي از همکاران شهيد موضوع رو مطرح کردم .
همکار و رفيق شهيد تبسمي کردند و فرمودند که شهيد محرابي پناه در روزهاي آخر مي گفتند : مي خوام از همسرم ، پدر و مادرم و از دنيا يواش يواش دل بکنم و اگر خدا قبول و کمکم کنه شهيد بشم.
محمدرضا قربان *حقگو*
همشهري ما بود ..... اللهم ارزقنا شهادت في سبيلک ...
هانا آويني
خوش به سعادتشون ..اللهم ارزقنا شهادت في سبيلک